
بهزیستی روانشناختی
کیفیت زندگی مطلوب، همواره آرزوی بشر بوده و هست.
در ابتدا رفاه و طول عمر بیشتر، معنی کیفیت زندگی بهتر را داشت.
اما امروزه کیفیت زندگی در نقطه مقابل کمیت، قرار گرفته و با توجه به ابعاد گسترده سلامتی، تعریف میشود و منظور از آن سالهایی از عمر است که همراه با رضایت، شادمانی و لذت بخشی باشد کیفیت زندگی مفهومی پویا و وسیعتر از سلامتی است بر طبق مدل سلامتی، کیفیت زندگی مطلوب باید چند بعد فیزیکی،عاطفی-روانی، اجتماعی، معنوی و شغلی را در بر گیرد.
بر همین اساس روان شناسان مثبت گرا با یک رویکرد کل نگر در مقابل رویکرد تشخیصی آماری انجمن روان پزشکی آمریکا، یک نظام طبقه بندی جدید به نام نیرومندیهای منش را در شش حیطه، جهت شناسی و طبقه بندی توانمندیهایی که در خلاف بیماری عمل میکنند، مشخص کردهاند و براساس آن رویکردهای مداخلهای متعددی را بنا نهادهاند و معتقدند که به جای تاکید صرف بر آسیبشناسی، باید به دنبال فهم کامل گستره تجارب انسان از کمبود، رنج، بیماری تا شکوفایی، بهزیستی و شادمانی باشیم زیرا روان شناسی تنها تمرکز بر بیماریها و درمان هم متمرکز بر ضعفها نمیباشد.
از لحاظ تاریخی فلاسفه در تیوریهای اخلاق به خصوص رویکردهای لذت گرایانه اپیکوری، بهطور گسترده به مفهوم شادمانی و بهزیستی پرداخته اند.
داینر مطابق با دیدگاه سیکزنت میهالی، در تعریف بهزیستی به تیوری فعالیت اشاره دارد و آن را همانند کارکردی از شخصیت و نگرشهای کلی نسبت به محیط و شرایط میداند.
بهزیستی روان شناختی دارای دو جز شناختی و عاطفی است.
بعد شناختی بهزیستی، یعنی ارزیابی شناختی افراد از میزان رضایت زندگیو بعد عاطفی یعنی برخورداری از حداکثر عاطفه مثبت و حداقل عاطفی منفی مولفههای شناختی و عاطفی بهزیستی، به همدیگر وابسته و میزان این همبستگی از ۱۰/۰ تا ۸۰/۰ در نوسان است.
منبع : بهزیستی روانشناختی
نظرات شما عزیزان:

